• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : Thursday - 9 May - 2024
1
توسط انتشارات کتاب جمکران؛

«حماسه‌خوان خمینی» به کتابفروشی‌ها آمد

  • کد خبر : 5248
  • 22 اسفند 1402 - 21:01
«حماسه‌خوان خمینی» به کتابفروشی‌ها آمد
کتاب «حماسه‌خوان خمینی» نوشته حجت‌الاسلام و المسلمین محمدمهدی بهداروند توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش پرگار خبر به نقل از خبرگزاری مهر، کتاب «حماسه‌خوان خمینی» نوشته حجت‌الاسلام و المسلمین محمدمهدی بهداروند با موضوع خاطرات پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و عملیات‌های دفاع مقدس حاج صادق آهنگران، به‌تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است.

این کتاب که با خاطره اولین حماسه‌خوانی آهنگران در جماران شروع و با رحلت حضرت امام‌خمینی (ره) به پایان می‌رسد، در ۱۹ فصل تدوین شده و ۲ فصل پایانی کتاب با عنوان در «رثای یاران» و «از چشم یاران» شامل یادداشت‌های حاج صادق آهنگران در مورد دوستان و هم‌رزمان و فصل بعدی یادداشت‌های دوستان و شخصیت‌ها در مورد ایشان است.

محمدمهدی بهداروند نویسنده کتاب «حماسه‌خوان خمینی»، مؤلف ده‌ها عنوان کتاب با موضوع ادبیات پایداری و دفاع مقدس بوده و نیز کتاب «زندان‌الرشید» با موضوع خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه که یکی از مهم‌ترین آثار در زمینه تاریخ دفاع مقدس ایران محسوب می‌شود و در بخش مستندنگاری هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد به‌عنوان اثر برگزیده انتخاب شد از جمله آثار او است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«برای نوحه‌‏خوانی لحظه‌‏شماری می‌‏کردم‌. چند لحظه بعد، باز حسین روی شانه‌ام زد و گفت: «آماده که هستی؟» با خنده گفتم: «از اهواز که حرکت کردیم، من آماده هستم.» و برای این لحظه، خدا را شکر می‌‏کردم‌.

اصلاً باورم نمی‌‏شد من، صادق آهنگران، روزی بدون احمد و علیرضا و مجید و سایر شهدا، در تهران، جماران، خدمت امام نوحه‌‏خوانی کنم و از آن‌ها نام ببرم‌. لحظات برایم به‌سختی می‌‏گذشت، ولی چاره‌ای نبود و این تقدیر الهی بود.

ده دقیقه بعد در حالی که جمعیت به امید دیدار امام ساکت و آرام نشسته بودند، حسین به سراغم آمد و گفت: «سریع برو جلو و نوحه‌ات را بخوان‌.»

سعی کردم آرام باشم و با اعتمادبه‌نفس نوحه‌ام را بخوانم‌. شوخی نبود در قلب ایران و در محضر مرد قدرتمندی همچون امام باید نوحه می‌‏خواندم‌.

آقای محمدعلی انصاری که فاصله زیادی با من نداشت، اشاره کرد و صدا زد: «برادر بفرمائید شروع کنید.»

پاهایم به‌سختی توان راه رفتن چند قدم باقی‌مانده تا پای میکروفن را پیدا کرد. تمام جمعیت چشم شده بودند و مرا نگاه می‌‏کردند. ساعت ۴۵: ۹ بود که پشت میکروفن ایستادم و در حالی که چفیۀ دور گردنم را باز می‌کردم، آمادۀ خواندن شدم‌. صدایی از بین جمعیت بلند شد: «برای سلامتی امام خمینی و شادی روح شهدا به‌خصوص شهدای خوزستان بلند صلوات بفرست‌.» صدای صلوات بلند شد و من در حالی که نفسم را به‌راحتی بیرون دادم، سربند نوحه‌ام را خواندم‌.

«ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود / لاله‌های سرخ پرپرگشتۀ ایران درود»

این‌کتاب با ۳۹۲ صفحه و قیمت ۲۵۰ هزار تومان عرضه شده است.

لینک کوتاه : http://pargarkhabar.ir/?p=5248

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

logo-samandehi